شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

35 ماهگی بای بای پوشک

1394/11/2 20:26
نویسنده : مامان شیما
1,143 بازدید
اشتراک گذاری

12 دی: اوایل این ماه با پروسه پوشک گیری اغاز شد، خیلی راحتتر از اون چیزی که فکرشو میکردم... از مدتها قبل تو روز پوشک نمیکردم فقط موقع خواب بعدازظهر و شب. اما یه شب که ما رفتیم خونه بابایی بابا امین ...و شاهین خونه مامانم شب اونجا موند، مامانم پوشکش نکرد . پسرم اولین شب، سربلند از امتحان بیرون اومدجشنتشویق و این استارت پروژه بود از اون شب دیگه پوشک نشد...خیلی راحت با این قضیه کنار اومد و تا الان اصلا تو خواب جیش نکرده به جز 1 مورد که بلافاصله صبح زود از خواب بیدار شد شروع کرد ب معذرت خواهی که مامانی ببخشید حواسم نبود ، یادم رفت. ببخشید... الهی مامان فدات بشه عزیز دلم محبت  خوشبختانه همون یه بار بود و دیگه تکرار نشده...

5دی عمه جون شاهین بعد از 5 سال اومدن ایران . چند روزی میزبان عمه جون بودیم و بعد بهمراه عمه جون و پسرعمه ها رفتیم شمال و چند روزی در کنار خونواده بابا امین حسابی خوش گدشت... هرچند شاهین از همون فرودگاه با مامانم اینا رفت خونه مانی و حاضر نشد باهام بیاد خونه بابابزرگش...

صدای داخل هواپیما زیاد بود نیمی از مسیر دستهاش داخل گوشاش بود خنده

برای اولین بار پسرم بمدت 10 روز دور از من و بابایی بود... این 10 روز خونه مانی به پسرم حسابی خوش گذشت و هر روز میبردنش بیرون... هروقت زنگش میزدیم حاضر نمیشد باهامون صحبت کنه... من و بابایی هم حسابی دلتنگش شده بودیم... حتی تولد بابا امین امسال بدون حضور شاهین بود که واقعا نبودنش تو خونه حس میشد... همش میگفتیم الان اگه شاهین بود 10 بار شمعو خاموش روشن میکرد و تولد تولد میخوندمحبت

ایلیا و امیرحسین پسرعمه های شاهین که اصلا اسباب بازیهاشو نمیداد بازی کنن و کلا این چند روز درگیر دعوا و گریه شاهین و ایلیا بودیم...

اشپزی کردن پا به پای مامانی تو اشپزخونه

عکسهای این پست بخاطر مشغله کاری و مسافرت و مهمونداری خیلی کم شد. با عرض پوزش از شاهین و دوستای گلممحبتخجالت

پسندها (7)

نظرات (9)

مامان آینده
3 بهمن 94 15:43
از پوشک گیری مبارک ان شاالله از تمام امتحانات زندگیت سر بلند بیای بیرون عزیزم
گیلدا
4 بهمن 94 23:03
دیگه واسه خودت مردی شدی شاهین جون مبارکت باشه پسر زرنگ
زهره
7 بهمن 94 21:00
قربونش برم دیگه آقاااااااا شده..خوبه وابستگیش بهت کمتر شده ..از بودن کنار مامان جون و باباجون مهربونش لذذت میبره بچم تولد آقا شاهین هم پیش پیش مواااااااارک
مامانی
8 بهمن 94 6:03
اول بگم تادیر نشده شاهین جوووون تولدت مبارک پیشاپیش پسر خوشگلم دوم تبریک به خاطر سربلندی از این امرمهم وسخت دعاکن پسرمنم به راحتی باپوشک خداحافظی کنه
مامان آینده
10 بهمن 94 16:37
شاهین نازنین،تولدت گلبارووووووووووووووووووون
مامان آروین
12 بهمن 94 9:56
سلام. شیما جون ممنون بابت راهنمایی در مورد عکس ها. بچه ها وقتی وارد زندگیمون می شن زندگی بدون اونا واقعاً سخته. حتی شیطنت هاشون وقتی هستن شاید اذیتمون کنه ولی وقتی نیستن خواهان همون شلوغی ها هستیم. تولد شاهین جون مبارک باشه. امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشه در کنارتون.
مهسا مامی رها
12 بهمن 94 18:38
تولدت مبارک شاهین جووونم.. یه تبریک دیگه هم واسه مستقل شدنت عزیز دلم
مامان دوقلوها
16 بهمن 94 11:22
قربون اين پسره بشم من
مامان نفیسه
21 بهمن 94 13:21
جیگر شومو گل پسر