شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

اسفندنامه و 4سال و1ماه

1395/12/20 11:03
نویسنده : مامان شیما
594 بازدید
اشتراک گذاری

اسفندنامـــــــه : اسفند عین پنجشنبه هاست... که همیشه صدبار قشنگتر از جمعه هاست...

اصلا از همون شروعش قشنگه ... حس بوی بهاراز پشت پنجره ... وآفتاب گرم و بی جون از لای پرده ها روی پوست سرد خونه ... شورِ قشنگ چهارشنبه سوری ...

اسفند یعنی یک سال دیگه... یعنی یه شانس دیگه .

     خوش اومدی بهترین ماه سال...    # بهار # حس خوب # هوای تازه # عاشقانه جدید #

پایان تولدهای بهمنی و عکس بچه ها رو پروفایل گروه عینک

دورهمی افرود سوارن عینک

به محض ورودمون چندتا عکاس ،دوربین به دست سمت شاهین اومدن تا ازش عکس بگیرن و با کسب اجازه از ما از شاهین عکس گرفتن که زیاد رو مـــود نبود و خیلی همکاری نکرد زبان

ماشینهایی که من عاشقشــــــونم عینک

تو مهد درمورد خونه تکونی   بهار  خرید عید ، مسافرت ،ننه سرما ،عمو نوروز و حاجی فیروز باهاشون صحبت کردن و با مفاهیم اشناشون کردن... اومده خونه میگه خونه تکونی یعنی خونه رو تکون بدیم ؟خندونک دیگه واسش توضیح دادم بعد گفتم هروقت نزدیک عید شد و خونه تکونیمون تموم شد میریم شمال خونه مانــــی و باباجون... حــــــــــالا شاهینم هی ذوق ذوق که زودتر خونه تکونی بکنیم بریم شمال خنده مامانم هروقت زنگش میزنه میگه کی میایی دلم واست تنگ شده میگه: بزار خونه تکونیمونو بکنیم چقدر عجله میکنی خندونک

19 اسفند سولماز جون جشن عید نوروز برگزار کرد و یه قرار خیلــــــــــی خوب با دوستهای وبلاگی حال همه ما رو خوب کرد... دوستهایی که چندسالی میشه باهم درارتباطیم و چه روزها و شبهایی که با این عزیزان به درد ودل و صحبت و غم و شادی سپری شد... یه سری از بچه ها رو که قبلا هم دیده بودم اما واسه یه سری دیگه که قرار اولمون بود همو میدیدم تجربه خیلی شیرینی بود محبت

 آرشا.کوشا.هانا. و ایلیا . رادمهر.پارمیس.امیرارسلان.نیلارز.ارشیا.پارسا.کارن.هلنا

اجرای تءاتر ننه سرما و حاجی فیروز و عمو نوروز و خاله بهار و بعدش اجرای شاد عمو موسیقی

و شاهین همیشه گریزان از بچه ها شاکی

شاهین و ایلیا جون

یه روز تعطیل سمت سدلتیان و شمشک و دیزین رفتیم خیلــــــــی جــــــــای قشنــــــگی بودمحبت

به بابایی زنگ زده دستور خرید پرنده داده... دقیقا  سه ساعت و ده دقیقه بعد دوتا فنچ تو خونه ما بودن سکوت فرزندسالاری تا این حد شاکیخندونک

علاقه خیلی زیاد به تعمیر وسیله های خونه محبت (کنترل رو باز کرده تعمیرش کنه خندونک)

ایشون اوقات بیکاریشون این مدلی سپری میشه دلخور

روزی 200 برنامه دانلود میکنه پاک میکنه قهرنه به روایتی فقط حجم میخورن ایشون

یه خواب شیرین و رمانتیک خندونک

دست سازه اقا شاهین

وقتی چیزی درست میکنه خیلی تاکید داره دست نزنیم و میگه این دکوریه دست نزنیناااا خراب میشه خنده

فعالیت های شاهین تو مهدشون محبت

نقاشی های تو خونه

عشقهای من تو راه برگشت از مهد محبت شاهین و حلما

نمایشگاه هنرهای دستی بچه ها تو مهد متنظر

بعداز نمایشگاه بهمراه مانی و باباجون حرکت کردیم سمت شمال و بابایی قرار شد روز اخر(29 اسفند) حرکت کنه بیاد...

جوجه های رنگی که از 5شنبه بازار باباجون واسش خرید و کلـــــــــــــــی ذوق کرد.هرجا میرفت با خودش میبردتشون حتی اجازه نمیداد بهشون دست بزنیم. مالکیت تمام رو جوجه ها.میگفت من مامانشونم به جوجه هام دست نزنید عینکخنده

اخرین روزهای 95 ...

ب.ن : فنچ های ما تا الان 3تا تخم گذاشتن و ما  منتظریم هرچه زودتر جوجه هاشون از تخم بیان بیرون محبت

پسندها (3)

نظرات (3)

گیلدا
3 اردیبهشت 96 13:32
عزیزم چه پسر هنرمندی ماشالله
مامان محمدحسین
9 تیر 96 19:42
سلام عزیزم؛ماشالا به آقا شاهین گل که برای خودش مردی شده؛هوار تا بوس به خودش و عکسای قشنگش
Asdff
4 آبان 96 18:35
سلام من خیلی علاقه پیدا کردم به این عکس های این پسر گل خدا حفظش کنه میتونید همه ی پست ها رو معمولی و رمز دار ننویسید؟
مامان شیما
پاسخ
ممنونم لطف دارید... بنا ب مسایلی مجبورم رمزدار کنم... اما رمز وبلاگو میدم هروقت دوس داشتین عکسهای پسرمو ببینید...