شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

هشت ماهگی

1397/12/18 21:06
نویسنده : مامان شیما
544 بازدید
اشتراک گذاری

به این زودی 8ماهت شد عسل بلا

چندماهی میشه نمودار وزنت متوقف شده ،این ماه حتی سیر نزولی هم داشتی، خیلی کم غذایی شیر به زور میخوری، دوست داری فقط انگشت شصتتو بخوری ، دکترم بردمت میگه فقط بخاطر بازیگوشیته... یعنی تا این حد تو شیطون شدی ؟

ازپایان 6ماهگی غذای کمکی رو واست شروع کردم. چندروز اول فرنی و بعدش سوپ بهت دادم.خدارو شکر استقبال کردی و دوست داشتی. حریره بادام و برنج هم بهت میدم. سیب درختی اصلا دوست نداری هربار بهت دادم اوق زدی ریختی بیرون. تخم مرغ هم خیلی دوس نداری اماوقتی قاطی فرنی میکنم میخوری. به جای شکر تو فرنی خرما میریزم که دوست داری میخوری. درکل بیشتر ازهمه نسبت به سوپ علاقه بیشتری نشون میدی...

اینقدر درگیر کارهای پایانی خونه بودم وقت نکردم از روزهای اول ازت عکس و فیلم بگیرم این شد که با تاخیر ازت عکس گذاشتم.

شاهین تو سن 6ماهگی و تجربه اولین خوردن غذا که یادمه اصلا از فرنی استقبال نکرد...

چهاردست وپا میری درحد المپیک... خیلی فرز هستی همین اراده کنی خودتو سریع میرسونی ... خیلی خوشگل میری کلی ازت فیلم گرفتم

اینجا داشتی خودتو به اشپزخونه میرسوندی،تو مسیرت بالشت بود که دیگه دورش نزدی سعی داشتی از روش رد شی اما چون ارتفاع بالشت زیاد بود گیر کردی نتونستی خودتو بکشی پایین و درحال غر زدن هستی...

خیلی از قبل بغلی تر شدی،فقط منو میخوای،هرجای خونه منو ببینی نق میزنی گریه میکنی که بیایی بغلم

با دستات اشاره میکنی و میخوای باهامون حرف بزنی، خیلی بانمک دستاتو میاری جلو و با اشاره میخوای چیزی رو بهمون بفهمونی...

شاهینم

از وقتی اومدیم خونه خودمون جات بزرگتر شده، از اینور خونه ب اونور واسه خودت میری و میایی...

شاهین ب تنهایی که نمیزاره ازش عکس بگیرم، هروقت میخوام از شروین بگیرم بدو بدو خودشو میرسونه که تو عکس باشه... حداقل به بهوونه شروین میاد واسه عکاسی...

شاهین درحال بازی با کادوی تولدش و شروینم درکمین برای خرابکاری

عاشق حالت نشستن این دوتا وروجکم... گویا هم شاهین هم شروین  همین حالت مینشستن...

از حالت چهاردست پا یاد گرفتی بشینی...

شرارت از چشاش میباره

کل اسباب بازیهاشو ریختیم و درحال تفکیک هستیم که وسایل و اسباب بازیهای ریز و کوچولو رو از دم دست شروین جمع کنیم مبادا بزاره تو دهنش... عملیات پاکسازی وسایل به خوبی انجام شد و یه اتاق رو اختصاص دادیم به اسباب بازیهای بیخطر...

هروقت شاهین تی وی میبینه میره طرف شاهین  موهاشو میکشه و کلی بچمو اذیت میکنه

شروین تو سن 8ماهگی با لباسهای بافت دوران بچگی خودم

شاهین تو سن دوازده ماهگی با همین لباسها

یه نمونه دیگه از عکسهای این دوتا وروجک درگذر زمان

قیافه این دوتا موقع فلش زدن دوربین

انگشت به دهان درخواب ناز

شروین و گرشا

شاهین و شروین... یونا و ایناز

شروینو شهزاد (دورهمی دخی خاله ها)

خیلی فوضول شدی مدام درحال خرابکاری و شیطنت هستی

عکسهای اتلیه این ماه

17اسفند کنسرت اموزشگاه موسیقی پهلوانی نژاد.... بچه ها از 6ماه درحال تمرین واسه اجرای کنسرت بودن. اما مربی شاهین دوهفته قبل کنسرت پیشنهاد تک خوانی رو به شاهین داد و هفته ای یه ساعت تمرین داشتن. دوتا اهنگ اجرا داشت .اهنگ دوم رو یه روز قبل از کنسرت اکی شد که بخونه. روز کنسرت خیلی عالی خوند پسرم همه تشویقش کردن و حتی اجازه خواستن باهاش عکس بندازن اما پسرک مغرور من حاضر نشد با کسی عکس بندازه... بعد کنسرت میگفت مامانی دیگه مثل حبیب (خواننده محبوبش) معروف شدم؟؟ خخخخ

فعالیت های مهد

پ.ن: 16 بهمن تمیزکاری خونه رو انجام دادیم که چند روز طول کشید و 22 بهمن افتتاحش کردیم و وارد خونه جدیدمون شدیم...

پ.ن: اسفند( روز زن ) ماشینم گرفتیم که شاهین حسابی خوشحال بود از اینکه دوباره بابایی بجای رونیز تونست یه ماشین دیگه بگیره...

پسندها (2)

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
24 فروردین 98 23:27
ای جانم چه خوردنی و خوشمزه هس این فندق😍 هزارماشالله به شاهین ان شالله همیشه ساز زندگیش کوک باشه  خونه جدید مبارک دوستم🙂