شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

یک سال و دوماه

1398/6/18 12:54
نویسنده : مامان شیما
462 بازدید
اشتراک گذاری

مرداد و شهریور 98:

پسرای قشنگم شکر بابت حضورتون تو زندگیمون...

شروین در سن یک سال و دوماهگی میتونی صدای سگ و گربه دربیاری.

اعضای بدنتو میشناسی هرجا رو بگیم بهمون نشون میدی: مو چشم دندون زبون دست پا.

چیزی که داغ باشه قیافتو جمع میکنی اوووف اوووف میکنی.

حساسیت ما رو نسبت به گلدونهای تو خونه میدونی، میری سمتشون با یه نگاه زیرچشمی  برگ گلها رو میکنی و الفراااااار.

درحین راه رفتن هرچی دم دستت باشه میندازی زمین یا چپشون میکنی کلا به هرچیزی که تمیز و مرتب سرجاش باشه حساسی دوست داری چپه بشن.

فلوت و ساز دهنی رو برمیداری توش فوت میکنی، بلز و کیبورد رو میگیری تق تق میزنی. اینقدر که تو خونه شاهین میزنه ،تو هم طرز استفاده ازشون رو بلدی و خودت انجام میدی.

هرکاری تو خونه بکنیم مثل طوطی ادای ما رو درمیاری. مخصوصا شاهین که همش ازش تقلید میکنی.

هنوز 4تا دندون داری، دندون جدیدی درنیاوردی.

ازصبح تا شب درحال راه رفتنی و تا اخرشب که بخوای بخوابی چیزی از شیطنتت کم نمیشه.

3هفته بعد از واکسن یک ساگی تب شدید داشتی تا دو شب داغ بودی و باشیاف و شربت و پاشویه یکم میومد پایین اما کامل قطع نمیشد که خدا روشکر از روز سوم بهتر شدی و تبت کامل قطع شد.

عاشق این قیافه خوشمزه تم... سه سوت چهره جدیت به خنده تبدیل میشه

دومین دندون شاهینم افتاد. اینقدر ماشالله دندوناش محکم هستن. اول از اون پشت درمیاد بعد جلویی میوفته. دقیقا دندون اولشم به همین صورت افتاد.

خوشگلای من تو سن یک سالگی

شروین با لباس تولد داداشی

جـــــــــــــــون دلم با قیافه خوشمزه مشغول اب خوردن

وقتی بهت میگیم کجات درد میکنه سرتو نشون میدی

مُردم واسه این صحنه... جفتشون درحال تماشای تی وی

از روزهای گرم مرداد و بچه ها مشغول بازی تو خونه بازی گلشهر چقدرم دوتاییشون حال کردن اینجا

شلخته های من اینطوری غذا میخورن . خخخخخ

بندرترکمن

 فقط واسه خواب تو صندلی ماشین میمونی. درغیر اینصورت اصلا یک دقیقه هم حاضر نیستی بشینی اون تو.

خیلی خودکفا و مستقل میری تو حیاط واسه خودت دور میزنی بازی میکنی دوباره میایی تو خونه.با همون کفش یا دمپایی روزی چندبار تو حیاط تو خونه ...تو حیاط تو خونه...

قربون اون پشت موهات که چقدرم بلند شده بودن اما چون فر میشن معلوم نمیشه... موهات خیلی کوتاه،بلند و نامرتب دراومده بودن. حتی یه سری از قسمتها که اصلا رشد نکرده بودن... بردیمت اصلاح کوتاه کردیم تا موهات یکدست بشن.

اینم چهره جدید گلپسر با موهای  اصلاح شده

شاهین کلا درحال بازی با گوشی

شروینم محو تماشا که البته حق دست زدن به گوشی داداشی هم نداره. محض رضای خدا اجازه نمیده 2دقیقه گوشیشو دست بزنه.

فروشگاه لوازم التحریر و شروین جذب اسباب بازیها

اولین عکس پسرخاله ها با دخترخالشون. آی قربونشون برم من

دخترِ مادر .خخخخخ

محــــــــرم 98:

امسال محرم از دهم شهریور شروع شد .تاسوعا عاشورا با عمو علیرضا اینا و مامانم اینا رفتیم سمت شاهرود (ابر _ گرمن _ قلعه نو)

عزاداریها و مراسماشون خیلی باشکوه برگزار میشد. هرساله خیلی خرج میکنن و چقدرم شلوغ میشه. کلا تجربه خوبی بود . ایشاله سال های بعدم فرصتش پیش بیاد بتونیم بریم...

باغ سیب خاله اینا روستای ابر ، خیلی پربارو خوشمزه بود...

بعدازناهار عاشورا خودمونو رسوندیم سعداباد که واسه شام غریبان اونجا باشیم.

بچه ها تو حالو هوای کودکی خودشون به هوای تولدتولد هی شمع ها رو فوت میکردن

پسندها (2)

نظرات (1)

عمه فروغعمه فروغ
30 شهریور 98 15:28
ای جان به این فسق کوچولو😍😘 شاد و تندرست باشین همیشه❤ با افتخار شما رو دنبال کردم خوشحال میشم شما هم وبلاگ ما رو دنبال کنید🌹