شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

پست ثابت

آدرس اینستای ما : 

shahin__shervin

سه سال و یازده ماه

خرداد 1401 : مدرسه شاهین اوایل خرداد تموم شد و یک سال تحصیلی سخت و نفس گیر رو با معلم منضبط و مقرراتی شون به پایان رساندیم. و بریم که خودمون رو واسه 4ماه بخور و بخواب و استراحت اماده کنیم. با شروع فصل گرما و تعطیلی مدرسه و پایان کرونا گردشها هم شروع شده. شروین جدیدا به خونه بازی نیلز (صیاد) گیر میده و حداقل ماهی 5بار اونجا افتادیم ما 😂 و از صبح که بیدار میشه بهوونه و غر و گریه که بریم اسپایدر من ( همون خونه بازی) تولد حلما جون تولد رایان جان که پیست اسب سواری دعوت شدیم و به بچه ها حسابی خوش گذشت... ...
30 خرداد 1401

سه سال و ده ماه

اردیبهشت1401: روزها تند تند میگذره و شاهد قد کشیدنتون هستیم. خیلی درگیر کارهایعکاسی و فیلمبرداری هستم فرصت نمیکنم خیلی ازتون عکس بگیرم. و البته همکاری هم نمیکنید منم کلا بیخیال میشم... سفر چند روزه ب روستای ابر و کلاجان ...
30 ارديبهشت 1401

عید 1401

فروردین 1401: عید امسال برخلاف عید های دوسال قبل کرونا کمتر شده و مردم دیگه به دیدو بازدید میرن و قرنطینه خانگی از بین رفته. درواقع با واکسیناسیون سراسری امار کرونا و مرگ و میر کمتر شد. اما هنوزم باید بیرون و جاهای عمومی ماسک بزنیم. تا به امید خدا کامل ریشه کن بشه. عید نوروز شروین 3سال و 9ماه و شاهین 9سال و 2ماه تم عید امسال اتلیه مون با این گلهای خوشگل و رنگی رنگی لحظه تحویل سال نو و خونه خودمون عکس خراب کن 😂 و در نهایت یه عکس خوب😀 23 فروردین نوبت دریامون بود که دسته جمعی 4روز محمود اباد رفتیم و حسابی خوش گذشت... ...
31 فروردين 1401

سه سال و هشت ماه

اسفند1400: به پایان سال نزدیک شدیم و حال و هوای بهاری همه جا رو فرا گرفته. از طرفی درگیر دکور جدید اتلیه هستیم و از طرفی هم دوس داشتم برای خرید عید بریم تهران. و بالاخره پیروز شدم و بابایی رو راضی کردم. شروین ذو گذاشتیم پیش مامانم و با شاهین که عشـــــــــق تهران بودیم رفتیم. از شاهین نگم که هیجان زیادی داشت برای رفتن ب تهران. تمام یاد و خاطرات کودکیش زنده شد. یه سر خونه قبلی مون رفتیم. همسایه ها رودیدیم. میوه فروشی سر کوچه همچنان بودن. از کنار خونه راستین اینا رد شدیم و شاهین ارزو داشت راستینم تهران میبود و میرفت خونشون. حیف که راستینم شمال بود. کوچه پس کوچه ها رو قدم زدیم. بازار سلسبیل رفتیم. همون جای همیشگی اسنک و ذرت مکزیکی خوردیم/ خر...
18 اسفند 1400

تولد 9سالگی شاهین

12 بهمن امسال متفاوت تر از سالهای قبل برای شاهین بود. به پیشنهاد خودش با دوستهای مدرسه ش و ماماناشون که الان دیگه رفیق شیش شدیم. به رستوران ریبار دعوتشون کردیم. و حســــــــابی خوش گذروندن و بازی کردن. و با باز کردن کادوهاش روزش ساخته شد. و تولد امسال هم با خوبی و خوشی درکنار دوستاش و فوت کردن شمع و بریدن کیک و صرف ناهر در رستوران به پایان رسید... عکسهای کلیپ تولد که از چند روز قبلش باغ خزرگل گرفتیم و یه کلیپ خوشگل دراومد ...
12 بهمن 1400

سه سال و شش ماه

دی 1400: امسال زمستان سردی نداریم. بیشتر روزها هوا افتابی و تقریبا گرمه. بارون بنسبت سالهای قبل خیلی کم شده. و احتمالا تابستون گرمی رو پیش رو داشته باشیم. یکی دو روزی برف بارید و همه جا رو سفید پوش کرد و ماهم شال و کلاه کردیم بچه ها رو بردیم ناهارخوران و اونجا برف رو از نزدیک دیدن و حسش کردن. این عکسم قشنگه دوسش دارم😍 ...
29 دی 1400

سه سال و پنج ماه

آذر 1400: شروین این روزها همش بازی های جنگی و مانکرافت و اینجور چیزها بازی میکنی. و همش در غالب شخصیت های جنگی کارهاتو تقلید میکنی و بصورت خیالی مبارزه میکنی. حتی خیلی از دیالوگ های اونها رو هرروز و هرشب تکرار میکنی. و هردفعه خودتو جای یکی از اونها میزاری و حرکات رزمی انجام میدی. *وقتی شاهین با دوستاش تماس تصویری میگیره خودتو میری قاطیشون میکنی میگی "بچه ها بچه ها "مونتا کومپا زدمش. ماشین پلیس اومد. مرد و کلی حرف میزنی واسشون. اونام از حرف زدنت هیچی متوجه نمیشن غش میکنن از خنده واست *فارسی حرف زدنت خیلی عالی شده. الان دیگه میدونی با کی فارسی حرف بزنی با کی انگلیسی. با تیارا که میخوای صحبت کنی انگلیسی باهم حرف میزنین ولی با ما...
29 آذر 1400

سه سال و چهارماه

آبان 1400: بعد محرم صفر با کم شدن اوضاع کرونا کار منم زیاد شده و میشه گفت هرشب عروسی و فیلمبرداری هستیم. شمام که با تیارا خونه مانی هستین. مدارس هنوز حضوری نشده و شاهین هرروز کلاسهای انلاینش برگزار میشه و مشغول درس و مشق . و شروینم که با تیارای زورگو اصلا باهم نمیسازن و شاهد جیغ و گریه تیارا هستیم که با بچه های من اصلا نمیسازه 😂   این ماه اصلا فرصت نکردم ازتون عکس بگیرم. همین چندتا هم با هزار کلک ازت گرفتم. ...
30 آبان 1400