شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 10 ماه و 3 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

جشن عقد خاله سمیرا

بالاخره شاهزاده قصه ها سوار بر اسب سفید دل خاله سمیرای ما رو برد و با اولین حرکت ممکن‌،بهمراه بابایی و شاهین یه سفر یهویی ب شمال داشتیم... اولین حضور پسرم تو مراسم خواستگاری خاله جون (آآآآ جون) بعنوان کوچیکترین عضو خونواده عدوس 93/12/11 جشن عقد خاله جونِ شاهین بود... یه عقد محضری با حضور دو خونواده و بعدشم شام مهمون خونواده اقا داماد بودیم و اخر شب هم جشن و ساز و شادی و پایکوبی تا نیمه های شب    ایشاله خوشبخت بشن فردای اون روز با عدوس داماد رفتیم جنگل که خیلی عالی بود و شاهین حسابی کیف کرد... \ یه شبم خونواده دوماد، هتل پارمیس مهمون ما بودن که با درست کردن ژله های تزریقی توسط م...
9 فروردين 1394

25 ماهگی+قرار وبلاگی+عروسی عمو احسان

سه شنبه(12 اسفند): اسفندو دوست دارم، یه حس خوبی بهم میده...بوی بهار ، بوی تازگی,  ذوق و شوق خرید عید، ماهی های قرمز تو تنگ، سبزه درست کردن, خونه تکونی, دغدغه درست کردن هفت سین، شلوغی خیابونا و مردم در حال خرید ... همیناست که باعث میشه اسفند یه حال و هوای خاصی ب ادم بده و از حالت یکنواختی به تکاپو دربیاییم واسه خرید عید رفتیم تیراژه... طبقه زیرزمین قطار بازی اورده بودن, شاهین چنان قیامتی به پا کرد که نگـــــــو که من باید سوار شم... هرچی گفتیم بعدا بریم طبقه بالا شهربازی اصلا گوشش بدهکار این حرفا نبود   با گریه و جیغ و هوار از قطار پیاده شد و ما که مثلا واسه خرید رفته بودیم تغییر موضع دا...
3 اسفند 1393

عکسهای اتلیه دوسالگی

عکسا رو چندروز قبل تولد از شاهین گرفتم، طبق معمول زیاد همکاری نکرد و فقط 2تا پز اولو باهامون راه اومد بعدش میگفت بریم بریم ... با همکاری خاله جون و دایی شایان و بازیهای پشت صحنه و خوندن قصه شاهین کوچولو  تونستیم این چندتا عکسو با هزار ترفند ازش بگیریم ایندفعه میخواستم عکسها ساده و بدون هیچ دکوری باشه، که باوجود یک پسر مدلینگ تا حدودی موفق شدم عکسای خوبی از پسرک فشن بگیرم اینجا بهش گفتم یه ژست بگیر. این مدلو خودش انجام داد قربونت بشم ...
21 بهمن 1393

جشن تولد 2 سالگی

تولد 2 سالگی شاهین امسال با تم وسایل نقلیه برگزار شد، بخاطر علاقش به ماشین،موتور، تراکتور، قطار و هواپیما تصمیم گرفتم تم تولدو با توجه به علایقش طراحی کنم ترکیب رنگهای ابی و نارنجی هم ایده خودم بود که بنظرم خوب شده بود تهیه دسر فینگرفود ساندویچ میوه و باقی کارا هم با مامانجون خاله سمیرا و مهلا جون بود که حسابی واسم سنگ تموم گذاشتن و تا لحظه اخر بدو بدو بودیم تا بتونیم یه تولد خوب واسه شاهین و خاطره ای بیادموندنی واسه مهمونام ثبت کنیم امسال یه جشن تقریبا کوچیک نسبت به پارسال گرفتم، کل مهمونام 30 نفر بودن برنامه عصرونه داشتم از ساعت 3 بعدازظهر ... که باجشنوپایکوبی شروع شد و با پذیرایی و برش کیک و ...
13 بهمن 1393

واپسین روزهای 2 سالگی

اینم از پست 24ماهگی شاهین که در واقع میشه گفت اخرین پست و عکسهای 2 سالگی باورم نمیشه چقدر زود گذشت، انگار همین دیروز بود تولد 1 سالگیشو جشن گرفتیم ٰ،اما حالا قراره تا یک هفته دیگه شمع دوسالگیشو فوت کنه... ماشاله پسرم خیلی فهمیده تر عاقل تر و باهوشتر شده و این خوشحالی ما رو بیشتر میکنه این روزا سخت درگیر کارای تولدم طراحی تم رو تموم و چاپشون کردم ، عکسای اتلیه هم با موفقیت ب اتمام رسید ، سفارش کیک و کارهای جانبی دیگه هم تا چند روز اینده تمومه یه جمعه زمستونی و سرد تو شهربازی کوروش وقتی دوربینو میبینه باید از ماعکس بگیره یا اینکه دستاشو مثل دوربین میزاره جلوی چشاش و صدای عکس در میاره میگه؛ عکسسسس... ...
5 بهمن 1393

قرار وبلاگی در کافه خلاقیت

پنجشنبه (18 دی): کافه خلاقیت مادر و کودک بمناسبت جشن کریسمس و ولادت پیامبر جشنی واسه بچه ها ترتیب داده بود که با دوستای گلم شهلا جون و سولماز جون قرار گذاشتیم با فسقلی ها بریم اونجا  یک ساعت اول برنامه، جشن و پایکوبی و دنس و مسابقه و بازی بود که ماشاله بچه ها ترکوندن معمولا اینجور جاها یخ شاهین دیر باز میشه و طول میکشه تا با محیط مَچ بشه امیر ارسلان در حال نای نای کردن شاهین و هانا جون شاهین و امیر ارسلان بعدش نوبت پذیرایی ... و جـــــــور شدن شاهین با محیط... و یه عکس دسته جمعی با وروجکای وبلاگی: امیر ارسلان،شاهین، ارشا، هانا، کوشا... ...
20 دی 1393

23 ماهگی و تولد 3قلوهای خوشگل

جمعه(12 دی): پسرکم یک ماه دیگه بزرگتر شد و 23 ماهگی رو به خوشی تموم کرد   چیزی به تولد دو سالگیش نمونده ، باورم نمیشه یک سال مثل برق و باد گذشت و قراره پسرم تا چند وقت دیگه شمع دوسالگیشو فوت کنه 15 اذر طی یه حرکت انتحاری رفتم واسه یه عمل بزرگ و مماخمو عمل کردم البته به همین راحتیا نبود ، بعد 3.4 ماه تحقیقو پرس و جو دودلی بالاخره تصمیم قطعیمو گرفتم و خودمو اماده کردم... بیشترین نگرانیم شاهین بود که اونم خدا رو شکر با اومدن مامان جون و باباجون خاله سمیرا و دایی شایان کلا نگرانیم برطرف شد، اخه شاهین بینهایت دوسشون داره و با دیدنشون از خوشحالی بال درمیاره و دیگه طرف من نمیاد اون لحظه ایی که مامانم اینا او...
12 دی 1393

مسایقه نی نی وبلاگ

آقا شاهین ما تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده... از شما دوستای گلم خواهش میکنه کد 40 رو به شماره 1000891010   پیامک کنید... با تشکر   هر کدوم از شما دوستای گل که به شاهین رای دادین ، واسمون کامنت بزارین که ما هم آمار امتیازا رو داشته باشیم... مرسی از همراهیتون ب.ن: شاهین ما از بین 122 شرکت کننده با 257 رای نفر 23 شد... این که یه مسابقه کوچیک بود اما ایشاله تو تموم مراحل زندگیت موفق و پیروز باشی پسرم از تموم فامیلا و اشناها و دوستهای وبلاگی که به پسرم رای دادن تشکر میکنم ، همچنین از عمو و عمه جونها و مهلا جون تشکر میکنم که واسه پسری کلی رای جمع کردن ...
1 دی 1393

یلـــــــــدا مبارک

یکشنبه(30 آذر): اخرین روز پاییزی مصادف با رحلت پیامبر و شهادت امام حسن که تعطیل رسمی بود و همزمان شد با شب یلدا منم کودک کدبانوی درونم از روز قبل فعال شده بود و به شیرینی پزی و تهیه تدارکات شب یلدا مشغول بود دومین حضور پسرم در شب یلدا و در کنار ما هفته پیش با مامان جون و باباجون رفته بود ارایشگاه تا یه دستی به موهاش بکشن، اما از اونجا که سلمونی مردونه رفته بودن دور موهاشو ماشین زدن و خیلی کوتاه شدن همون شب بس که شیطونی کرد و پرید اینور اونور ، آخرشم یکی از ظرفا رو با مخلفاتش انداخت شکوند و در اخر حمله به ژله های بخت برگشته آخرشم مجبور شدیم میزو جمع ...
30 آذر 1393

22 ماهگی در پاییز طلایی

چهارشنبه(12 آذر): این یک ماهم گذشت و کم کم فصل پاییز با زیبایی بی همتاش و درختای رنگارنگش از سبز و زرد و قرمز بسوی زمستان و سپیدی برف در شتابه پسرک 22 ماهه منم، دومین ساله که شاهد این زیبایی وصف نشدنی و پاییز طلایی ست از شانسمون با اینکه وسط روز بود رفتیم جنگل، اما چون هوا ابری بود خیلی تاریک بنظر میرسید وامـــــــــا بازم عکسبرداریهای مامان شیما تو حیاط، که اونجام نشان دهنده یه پاییز کوچولو تو حیاطه مامانی نمیخوام عکس بندازم ... اما با دوتا حرکت جینگول بازی یادش میره که گریـــــه کنه  بینهایت عاشق نونه ،موقع عکاسی نتونستم نون...
12 آذر 1393