کرونا
پسرای گلم الان که این پست رو دارم مینویسم تقریبا 3 هفته ست درگیر یه ویروس جدید به اسم کویید 19 یا کرونا هستیم. یه فاجعه جهانی که از چین شروع شد و متاسفانه بخاطر بی تدبیری مسوولین، کشور ماروهم دربرگرفته ، یه فاجعه خیلی بزرگ که هیچ کس فکرشو نمیکرد این ویرروس خیلی خطرناک باشه که روزانه جان این همه ادم رو بگیره همین دور و برخودمون از سعداباد و خانببین و علی اباد خیلی از کسایی که میشناختیمشون از پیش ما رفتن . یه ویروس مرگبار که باعث شده تا الان که 3هفته ست قرنطینه بشیم و خودمونو تو خونه حبس کنیم. امار ها نشون میده تقریبا 1500 نفرتاحالا کشته شدن. بیمارستانها ظرفیتشون پر شده و روز به روز تعداد مبتلایان بیشتر و بیشتر میشه.
اسفند قشنگیش به بیرون رفتن و خرید سفره هفت سین و لباسهای نو بود، قشنگیش به شلوغی خیابونها و بدو بدوی مردم تا اخرین لحظه سال. قشنگیش به استشمام شکوفه های بهاری و هوای تازه نفس و پیاده روی های لذت بخش. اما حالا از همه اینها که کوچیکترین و معمولی ترین حقمون هستن محرومیم و برای زنده ماندن مجبوریم از کسایی که دوستشون داریم حتی پدر و مادر دوری کنیم تا مبادا با پخش این ویروس لعنتی خودمون و خانواده هامون رو به خطر بندازیم.
امسال عید نداریم. نه سفره هفت سینی درکار هست نه لباسی نو... نه به خانه کسی میرویم و نه مهمانی خونمون میاد. باید این دوران رو بتونیم پشت سر بزاریم.
تماسهای تصویری از طریق واتس اپ به مانی و خاله جون و زنعمو مژگان برقراره. و فقط میتونیم همدیگرو رو از پشت گوشی ببینیم.
مدارس کشور هم از اول اسفند رسما تعطیل شدن و کار اموزش بچه ها به عهده مادرها افتاده. معلم شاهین هر روز تو کانال تدریس میکنه و کلی تکلیف بهشون میده و باید تو خونه باهاش کار کنم تقریبا میشه گفت 50 درصد وقت من توسط شاهین به دیکته گفتن و حل مسائل و تکلیفهاش و گفتن "بنویس، بنویس " سپری میشه. بقیه وقتمون هم با شروین و کارهای روزمره و دیدن فیلیمو ... البته یه جنگ اعصاب هم واسم راه انداختین چون تو خونه این ،مدام حوصلتون سر میره شروین به وسایل شاهین دست میزنه و شاهینم کتک میزنه شروینو جنگ و دعواهاتون هم شروع میشه...
انشالله این دورانم به خوبی تموم میشه و از قرنطینه میاییم بیرون و باشد که قدر یکدیگرو بیشتر بدونیم.
به امید روزهای طلایی