شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 30 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

دوسال و سه ماه

1399/7/27 16:42
نویسنده : مامان شیما
340 بازدید
اشتراک گذاری

27ماهگیت مبارک قشنگ مادر😘

* به من میگی مام ، مامی . به بابایی هم میگی بابا

* بدو بدو میکنی درحین دویدن میگی: فَست، فَست. (fast. fast)

*دماغتو اشاره میکنی میگی: نوز (nose)

*ماهی اسباب بازی رو میاری بهم میدی میگی: فیش (fish)

*رو تخت با تیارا بپر بپر میکردین سرهاتون بهم خورد تیارا گریه افتاد ،ازت پرسیدم چی شده گفتی: (i dont know)

* چیزی از دستمون بگیری یا بهمون بدی میگی : میسی

*21 مهر واسه اولین بار از من جدا خوابیدی، شب مانی اینا خونه ما بودن موقع رفتن خیلی دنبالشون گریه کردی. قرار شد بری اگه بهونه اوردی بابایی بیاد دنبالت. که خداروشکر اذیت نکردی و شب رو بدون حضور من اونجا خوابیدی 😉

*  دهنت رو پر از آب ؛ دلستر ، دوغ ، شیر میکنی بعد میری تو گلدونها خالی میکنی. کی این گلهای بدبخت منو خشک کنی خدا میدونه 🤕

خوشتیپ مامانشه 😘

هروقت شاهین میاد سراغ مشق هاش تو هم کتاب و دفترتو میاری شروع میکنی به ورق زدن

مدام درحال اهنگ گذاشتنی

قوانین بازی رو کلا بهم میریزی😀

تمام حروف رو بلدی و همشون رو درست سرجاشون میزاری

یک ثانیه هم از کارتن دیدن غافل نمیشی

تو هرکاری دخالت میکنی. بابایی داشت خاک گلدونا رو عوض میکرد سریع رفتی تو دل کار🤭

شاهین و عشق چمدونش که اینترنتی به سلیقه خودش انتخاب کرد. هررررجا بخواد بره تموم وسیله ها و لباساش اماده تو چمدون بسته ست و با خودش اینور اونور میبره.

یکی از فانتزیای مورد علاقش اینه که شکل و شمایلشو به این صورت دربیاره.

عشق تقلیدکار من که هــــــــرکار شروین بکنه اینم باید انجام بده

خونه ریحانه جون

خونه عطی جون که بعداز جشن تعیین جنسیت فهمیدیم بچشون پسره

بعد از 4یا 5 سال از اخرین سفرمون به مشهد، بابایی گفت ماهم با مانی و باباجون اینا بریم مشهد خونه جدیدشون.9مهرماه راهی مشهد شدیم و 4روزی مهمون بودیم. تجربه جدیدی بود با ماسک و تجهیزات بهداشتی بخوای بری حرم یا جاهای تفریحی. صحن اصلی که بسته بود اما جاهای دیگه با داشتن ماسک میشد رفت. روز سوم هم ناهار دعوت امام رضا شدیم غذا قرمه سبزی بود و حســـــــــابی هم خوشمزه.

خیلی هوای خوب و دلچسبی بود. تایم خیلی خوبی رفتیم. هوا فوق العاده ملس بود. شروینم تو محوطه حرم حسابی میدوید و بازی میکرد و کلی خوش گذروند و حسابی انرژی تخلیه کرد.

باغ وحش وکیل اباد

شاندیز رستوران ارم

دوتا له و خسته 😂

مسیر برگشت به خونه

از وقتی رو میز خریدیم و روش غذا میخوریم این دوتا وروجک هم خیلی شیک و مجلسی راحت میشینن غذاشونو میخورن مخصوصا شروین که برخلاف تصورم اصلا اذیت نمیکنه.

سالگرد عقدمون با حضور خاله ها و دخی خاله ها( یه شب باحال و پرازخنده)

پسندها (2)

نظرات (2)

مامانیمامانی
30 مهر 99 11:50
سلام زندگیتون همیشه زیبا🌷
عمه فروغعمه فروغ
3 آبان 99 10:11
شاد باشین در کنار فرشته های قشنگتون❤
مامان شیما
پاسخ
ممنون از لطفتون