دوسال و چهارماه

28 ماهگیت مبارک فوضولچه 😅😘

*مرزهای کنجکاوی و شیطونی رو جابجا کردی. یک ثانیه جایی بند نمیشی. یهو میبینی رفتی وسط کوچه. از رو سکو میپری وسط حیاط. میری لبه حوض میخوای خودتو پرت کنی تو اب. میری رو اپن. از بالای میز ناهار خوری سردرمیاری. با کله از روی مبل خودتو پرت میکنی پایین. از دستگیره ماشین خودتو اویزون میکنی. کنترل تی وی و موبایل رو میکوبونی تو صورتمون. 3سوته اتاقت رو بهم میریزی. یهوو میبینیم جفت پا اومدی رو شکم و صورتمون. پابرهنه همه جا میری. سی دیهای کارتون که این همه براشون هزینه میکنم میشکونی. خلاصه که اوضاع داغونی داریم از دست کارات 😅😂

* به دماغ میگی نویز . به گوش میگی اییِر به کلاه میگی هِد

*به قورباغه  میگی فِروگ

* چیزی رو بخوای بپرسی میگی وات ایز

* میخندی اشاره میکنی به لبهات  میگی هَپی

همه اینا رو معادل کلمه فارسیش  نمیتونی بگی فقط انگلیش

باکلاه این عروسک خیلی حال میکنی هی میزاری روسرش هی میزاری رو سرخودت

رفتیم عکس طبیعت بگیریم تا دوربین میبینی گریه میکنی که عکس نگیر. نسبت به شاهین نه عکسی داری نه فیلمی.

عاشق حیوانها هستی. دوس داری سگ و گربه و گوسفند و پرنده ها رو بغل کنی

دو هفته پرمشغله هر روز عروس داشتیم و این مدت سعداباد بودیم. یه روز از عکاسی اومدم با این صحنه مواجه شدم. گویا سوار ماشین زرده بودی و با شاهین بازی میکردین که با سرعت میرفتین و جفتتون باهم زمین میخورین و با صورت رو موزاییک پخش و ولو میشین. شاهین که خیلی ضربه نخورد دست و پاش یکم خراش ورداشت اما ضربه ای که شما خوردی خیلی زیاد بود. الهی بگردم دلم کباب شد برات. 😪😘 3روز بعدش خوبِ خوب شد صورتت.

یه روزم شاهین با فاطمه میرن تولد امیرعلی اونجا با بچه ها بادکنک بازی میکردن دست بچه ها حین بازی میخوره به چشم شاهین. و نتیجش میشه ورم چشمها و دکتر و دوروز مراقبت و قطره زدن بموقع.😐

شلخته. اجیل ها رو میریزه رو زمین و کف میز از اونجا میخوره🙄

ژست قبل از خواب تو ماشین😂