شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

یک سال و یازده ماه

1399/3/27 1:46
نویسنده : مامان شیما
1,073 بازدید
اشتراک گذاری

خرداد: 23ماهگیت مبارک عزیزدلم...

*خیلی شیطون شدی.بعضی وقتها دیگه کم میارم ،میفرستمت خونه مانی تا یکم استراحت کنم. به اون مرحله از شیطونی رسیدی که هرجا بریم میگن وای شروین زلزله اومد 🤭😜

* به محصولات لبنی مثل ماست ،کره، پنیر کلا میگی: موو... خیلی هم دوس داری میخوری. کره رو خالی خالی دولوپی میزاری دهنت. صبحونه نون و پنیر قشنگ میخوری، برخلاف شاهین که نمیخورد. عاشق بستنی هستی و تا تهش میخوری.

* قند خیلی دوس داری و تا ببینی امکان نداره گریه نکنی و نخواهی. چایی هم دوس داری. به چایی میگی : چوچو ...و به قند میگی : نوو چوچو ... این کلمه ها رو از کجات درمیاری خدا میدونه😆

*ادای عطسه زدن درمیاری : اَ اَ اَ اَچــــــــه...

*بازیهای هیجانی و ارتفاع رو دوست داری. همیشه سعی میکنی بری بالاترین جا و بپری...

*به همه جا سرک میکشی و میخوای سراز کار بقیه دربیاری...

بعد از 3ماه قرنطینه و دوری از زنعمو اینا بالاخره اواخر اردیبهشت بعد از مدت طولانی بچه ها همو دیدن و حسابی ذوق زده و خوشحال بازی کردن و خوش گذروندن و قسمت شد با ست هایی که واسشون خریده بودیم عکس بندازیم.

یعنی 4تا پسربچه فوضول وقتی بهم میرسن کنترل کردن هرکدومشون به تنهایی کار هرکسی نیست.

مدلینگ مادرشه 😍 اما موقع عکاسی همیشه بداخلاقه ، اصولا حوصله عکاسی نداره

شروینم که محض رضای خدا یک دقیقه جایی بند نمیشه ...

واسه کلیپ دندونی تیارا بچه ها رو بردیم النگ دره همونجا عکسها و فیلمشو گرفتیم.

جشن دندونی تیارا

گردش 4نفری النگ دره یه روز تعطیل

یه جمعه دیگه با خاله جون اینا

پیاده روی های عصرگاهی

باغ الستان

عکسهای فرمالیته تولد تیارا 😍

14 خرداد عشق خاله یک ساله شد و شب تولدش جشن گرفتیم

حس تیارا دیدنیه. به شاهین خیلی علاقه داره همش میره بغلش دوس داره شاهین دورش بده اما بچمون ماشالله سنگینه شاهین نمیتونه بغلش کنه زمین میخوره...

فردای تولد با هماهنگی های از قبل شده با عمو امید عمو علیرضا و عمو احسان سفر دوروزه به روستای ابر رفتیم. خیلی گرم بود و با وجود 6تا پسربچه شیطون نفهمیدیم چی به چی شد. همون شب هم شصت شروین رگ ب رگ شد و کلی گریه و زاری که پدرمو دراورد و اخر سر به تجویز شیخ روستا به دستش دمبه و خرما مالیدیم و خداروشکر دردش کمتر شد و گرفت خوابید.

عزیز دلم با دست باندپیچی شده که فرداش خوب شد...

قابلیت اینو داره ظرف 10ثانیه کل اتاق رو بهم بریزه 😁

ایشون این مدلی کارتن میبینن... خخخخ

خستگی ناشی از فوضولی و بیهوش شدن رو مبل😂

تاثیر کرونا بر زندگی و روح و روان بچه ها

اینم یه تیکه از یادداشت های شاهین رو تخته وایتبرد 😘

وضعیت کرونا تا به این لحظه بهتر که هیچ بدترم شده. هنوز واکسنش کشف نشده. و همچنان باید فاصله رو رعایت کنیم. دید و بازدید و خونه هم رفتن شروع شده اما همه سعی میکنن تا جاییکه امکان داره موارد بهداشتی رو رعایت کنن. تالارها هنوز کامل باز نشده یه سری جاها اونم با پذیرش مهمان کم.

خدا اخر و عاقبت مارو بخیر کنه 🙏

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)