شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

22 ماهگی در پاییز طلایی

چهارشنبه(12 آذر): این یک ماهم گذشت و کم کم فصل پاییز با زیبایی بی همتاش و درختای رنگارنگش از سبز و زرد و قرمز بسوی زمستان و سپیدی برف در شتابه پسرک 22 ماهه منم، دومین ساله که شاهد این زیبایی وصف نشدنی و پاییز طلایی ست از شانسمون با اینکه وسط روز بود رفتیم جنگل، اما چون هوا ابری بود خیلی تاریک بنظر میرسید وامـــــــــا بازم عکسبرداریهای مامان شیما تو حیاط، که اونجام نشان دهنده یه پاییز کوچولو تو حیاطه مامانی نمیخوام عکس بندازم ... اما با دوتا حرکت جینگول بازی یادش میره که گریـــــه کنه  بینهایت عاشق نونه ،موقع عکاسی نتونستم نون...
12 آذر 1393

مشهد و قرار وبلاگی با دوست جونیا

جمعه(16 ابان): برنامه مسافرتمون به مشهد بعد از عاشورا تاسوعا اوکی شد، روز جمعه خونواده سه نفریمون بهمراه بابا جون و مامان جون و خاله سمی عازم مشهد شدیم روز اول بعد از اقامت تو هتل و صرف ناهار و یه کوچولو استراحت ، رفتیم پابوس امام رضا ... بخاطر سردی هوا جای دیگه ای هم نمیشد رفت...اما روز دوم یه روز خوبی واسه من و شاهین بود ... یه قرار وبلاگی با دوستای عزیزم نازنین جون ، صفورا جون و عادله جون دوستایی که هر روز تو دنیای مجازی و وایبر باهم میحرفیم... دوستایی که هر صبح قبل هر کاری خبر همو میگیریم ... دوستایی که حتی از خونواده بهم نزدیکتر شدیم ... دوستایی ک به بودنشون عادت کردیم... حالا قرار بود بعد از تقریبا دو سال دوستی مجازی ،همو از نزد...
28 مهر 1393