چابکسر
دوشنبه (19 مرداد): یه مسافرت 4روزه بهمراه عمو امید و زنعمو مژگان ، تو ویلاهای بانک تجارت به میزبانی عمو جون که فوق العاده عالـــــــی بود و به همگی بسیار خوش گذشت مخصوصا شاهین و طاها
وروجکا حسابی کیف کردن... در کنارهمه این بازیها گهگاهی شاهد دعوا و گریه و قهر و لجبازیشون بودیم که مثل موش و گربه بجون هم میوفتادن و کنار اومدن باهاشون سخت میشد
پ
معمولا روزها بعد از صرف صبحانه شهرهای اطراف چابکسر دور میزدیم... تله کابین رامسر، شیطان کوه،شهربازی ، کلا چای ، سرولات ، لاهیجان ، چالوس و ... خلاصه بســـــــــــی خوش گذشت و مسافرت بسیار خوبی بود
پ
پ
قسمت بامزش، گرفتن عکسهای سلفی از خودمون بود که خوشبختانه همگی پایـــــــه ...وتا سرحد مرگ عکس گرفتیم در واقع میشه گفت (خودشیفتگان از نوع مزمن) همین عکساست که خاطرات خوبی رو واسمون تداعی میکنه و باعث میشه روزی 10 بار عکسا رو نگاه کنیم ... بعد از رویت عکسها متوجه یه وجه اشتراک تو همه عکسا شدم. اونم مسخره بازیها و شیطونیهای اقا شاهین تو عکساست
و در آخر نگاهی میندازیم به عشقولانه های دو پسر عمو