شاهــــــــــین جونشاهــــــــــین جون، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره
شرویـــــــــن جونشرویـــــــــن جون، تا این لحظه: 5 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

شاهیــــــــن ، شرویـــــــــن شاهزاده های خونه ما

نه ماهگی (نوروز98)

نوروز امسال اولین عید چهارنفره خونواده کوچک ما بود... چقدر زیبا و لذت بخش بود امسال با وجود شما دوتا فرشته خوشگلم...شاهینِ 6سال ودوماههِ من و شروین 9ماهه... سپاس از خدا که طعم شیرین مادر بودن رو دوباره بهم هدیه داد ، و ازش میخوام خودش نگهدار خونواده 4نفریمون و پسرای خوشگلم باشه...  سیل گلستان و اق قلا در اوایل سال جدید اولین خبر ناراحت کننده امسال بود اما امیدوارم این اخرین خبر بد، واسه امسالمون باشه... عکسهای نوروزی 98 و گردشهای نوروزی اخری...
18 فروردين 1398

هشت ماهگی

به این زودی 8ماهت شد عسل بلا چندماهی میشه نمودار وزنت متوقف شده ،این ماه حتی سیر نزولی هم داشتی، خیلی کم غذایی شیر به زور میخوری، دوست داری فقط انگشت شصتتو بخوری ، دکترم بردمت میگه فقط بخاطر بازیگوشیته... یعنی تا این حد تو شیطون شدی ؟ ازپایان 6ماهگی غذای کمکی رو واست شروع کردم. چندروز اول فرنی و بعدش سوپ بهت دادم.خدارو شکر استقبال کردی و دوست داشتی. حریره بادام و برنج هم بهت میدم. سیب درختی اصلا دوست نداری هربار بهت دادم اوق زدی ریختی بیرون. تخم مرغ هم خیلی دوس نداری اماوقتی قاطی فرنی میکنم میخوری. به جای شکر تو فرنی خرما میریزم که دوست داری میخوری. درکل بیشتر ازهمه نسبت به سوپ علاقه بیشتری نشون میدی... اینقدر در...
18 اسفند 1397

هفت ماهگی

عزیز دلم 7ماهگیت مبارک تو این ماه تونستی بشینی، اوایل پشتت چیزی میزاشتیم نیوفتی،اما حالا دیگه مستقل شدی و راحت میشینی... لثه هات خیلی اذیتت میکنن، دوست داری هرچیزی بزاری تو دهنت و محکم فشار بدی... هویج دستت میدم با غیظ فشار میدی حال میکنی انگشتات تا حلق تو دهنته... پسر خوش خنده ای هستی ،غریبه و اشنا واست فرقی نمیکنه لبخندتو همیشه داری تو خونه خیلی غرغرو هستی ، همش باید تو بغل باشی اصلا رو زمین بند نمیشی... همه کارامو با یه دست باید انجام بدم. یه دست شروین یه دست کار خونه تو روروئک چندقدم راه میری و البته اون تو جیش هم میکنی شکا...
18 بهمن 1397

تولد 6سالگی شاهین

تولد امسال شاهین به درخواست خودش با تم سگ های نگهبان که تو مهدش با حضور دوستاش برگزار شد. امسال برخلاف سالهای قبل که همه کارهای تولد رو خودم انجام میدادم با یه وروجک 6ماهه فرصت نشد کاری انجام بدم و همه تدارکات رو به عهده خود مهد گذاشتم و فقط واسه عکاسی رفتم. خوشگلای من شاهین 6ساله و شروین 6ماهه... مهمونای افتخاری ما طاها و زنعمو با میکروفونش واسه بچه ها اهنگ خوند و با برف شادی کلی بازی کردن و خوش گذروندن. خوشگل من ایشاله همیشه لبت خندون باشه جشن دومادیتو بگیرم عزیزم ...
12 بهمن 1397

شش ماهگی

پسر خوشگلم نیم سالگیت مبارک   چه زود 6ماه گذشت، انگار همین دیروز بود به بدنیا اومدی  پسرای خوشگل مامان ،جونم به جونتون بنده گفته بودم الگوی خاصی واسه خوابیدنت نداری، خدا روشکر به این خرگوشت علاقه مند شدی موقع خواب تو بغلت میگیریش ، گوشهاش تو دستت و انگشت شصتت تو دهنت میکنی میخوابی از اخلاق و روحیاتت اینطور حس میکنم باید پسر مهربون و بااحساسی باشی ، وقتی بوست میکنم خیلی خوشت میاد چشاتو میبندی و حال میکنی حس خوبی بهت دست میده ... فوق العاده خوش خنده مخصوصا با شاهین که همینجوری تو خونه هم که راه بره واسش میخندی، جونت واسش میره کافیه یه نگاه بهت بندازه اونوقت...
18 دی 1397

پنج ماهگی

 5ماهگیت مبــــــارک باشه قنــــــدعسلــــــم تو این ماه خیلی لجباز شدی، 10 روز اصلا لب به شیر نزدی، بخاطرهمین قضیه بردمت چکاپ دکتر حسابی نگرانم کرده بودی وزن اصلا اضافه نکردی که دکترت گفت شیرنخوردنت بخاطر بازیگوشیته، که دقیقا همینم بود.کم کم شروع کردی به شیرخوردن اما با هزار بازی و کلک و شعرخوندن سرتو گرم میکنم تا حواست به شیرخوردن پرت بشه. دوست داری همش باهات بازی کنیم، توجهت به اطراف و کسایی که دوروبرت میان زیاده و میخوای بغلت کنن توهم همش سرپا تو بغل باشی... به اسباب بازیهات توجه میکنی و همرو میبری سمت دهنت ، درواقع هرچیزی که دورو برت باشه میکنی تو حلقت  دیگه...
18 آذر 1397

چهار ماهگی

پســــــرقشنگـــــــم 4ماهگیت مبارک باشه عزیـــــــزدلــــــــم * خیلــــی پسرباهوشی هستی ، به اطرافت و کسایی که بغلت میکنن خیلی توجه میکنی، از راه دور واسمون بغل باز میکنی تا بیاییم سمتت و بغلت کنیم ، وقتی دراز کشیده هستی اینقدر غر میزنی و سروصدا میکنی تا بیاییم طرفت، جالب اینجاست که صدا و حالت گریه کردنت کاملا با زمانهای دیگه فرق میکنه یه ریتم خاصی واسه گریه داری که بهمون میفهمونی منو بغل بگیرین * از الان دوست داری راه بری، مدت زمان زیادی رو پاهات وامیستی و سعی داری به سمت جلو حرکت کنی ، مخصوصا اگه شاهین و محیا جلوت بازی کنن به مرحله پرواز میرسی  درحال...
18 آبان 1397

سه ماهگی

سه ماهگیت مبارک جیـــــــگرم 18 شهریور: واکسن دوماهگیتو رفتیم خانببین زدیم.  خدا رو شکر خیلی اذیت نکردی ، ازدوروز قبل همش استرس داشتم نکنه تب کنی و خیلی اذیت بشی ، کمپرس سرد و گرم واست انجام دادم که جاش زودتر خوب شه و با خوردن قطره استامینوفن این دو روز بیشتر خواب بودی و خیلی گریه نکردی. خوشبختانه این مرحله از واکسنت هم بخوبی انجام شد. صدای خنده هات بیشتر شده ، باهات حرف میزنیم از خودت صداهای زیادی درمیاری یه جورایی داری باهامون حرف میزنی مخصوصا وقتی شروع به آواز خوندن میکنی خیلی خوردنی تر میشی ، نسبت ب من و بخصوص شاهین عکس العمل زیادی نشون میدی ، هرجای خونه که بره با نگاهت دنبالش میکنی وقتی میاد باهات ...
18 مهر 1397

دوماهگی

شرویـــــــــنم دوماهگیت مبارک مرداد 1397 : عزیز دلم تو این ماه هوشیارتر از ماه پیش بودی، تایم بیداریت یکم بیشتر بود ، خندیدن رو یاد گرفتی وقت و بی وقت واسه خودت میخندی  منو میشناسی ، و با اون چشای خوشگلت هرجا میرم منو دنبال میکنی اینم از خنده های خوشگلت که وقتی میخندی جیگرتر میشی وقتی آخرشب میشه و همه میخوان بخوابن شما تازه بیدار میشی و کیفت حسابی کوکه من به فدای تـــــــپلی هات خیلی پسر آروم و دوستداشتنی هستی ، شکم...
18 شهريور 1397